Tuesday, May 4, 2010

درد غربت

هرکسی که از ایران می آید هر بار که گوشی تلفن را بر می دارم می پرسم از ایران چه خبر؟
و جواب این که همه چیز آرام شده است. مردم دارند زندگیشان را می کنند. مسافرها از سفرهای شمال می گویند و مهمانی ها و دخترانی که در رستورانها نشسته اند و رژ لبهای قرمز بر لب دارند.
و من از راه دور دلم هری می ریزد پایین برای غربت شیوا نظرآهاری و همه آنهایی که توی زندانند و خانواده هایشان که درد می کشند.

No comments: