شنیدین كه میگن تاریخ مثل یك قطار میمونه؟ چند روزه كه این قطار از روی تك تك گره های عصبی نخاع من رد شده. یه وقتهایی سعی میكنی تا نادیده اش بگیری، كانال اخبار تلویزیونم را عوض میكنم، میگم این دنیا پر از خبرهای بده، من كه كاری نمی تونم بكنم. فكر میكنم بذار قطار از كنارم بگذره، بذار هر جا میخواد بره،... ولی این بار با قطار تصادف كردم. دیگه نمی تونم بگم مسیر این قطار به من چه
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment